خلاصه داستان: پسر بچهای بنام “رهی” بعد از بمباران دهکده ای توسط نیروهای متفقین، از زیر آوار بیرون کشیده می شود. او پس از چند روز مراقبت توسط مادرش، راهی تهران می گردد. سال ها بعد او در یک خانواده تودهای بزرگ می شود، اما بر اثر به وقوع پیوستن ماجراهایی، او را به خانواده درباری می سپارند. در این خانواده است که او رفته رفته به هویت خود پی میبرد و همین باعث میشود به یک خانواده دیگر که علقه مذهبی دارند، سپرده شود، اما این پایان ماجراهای او و اطرافیانش نیست و…