خلاصه داستان: ملیکا دختر نوجوانی که فرزند طلاق است. او با مادرش زندگی می کند. مادر ملیکا قصد ازدواج مجدد دارد. ملیکا در یک اتفاق متوجه می شود، مادرش به مردی که با او قصد ازدواج داشته، به دروغ گفته فرزند ندارم و داشتن دختری به نام ملیکا را پنهان کرده است. همین موضوع باعث آسیب روحی جدی برای ملیکا و دگرگونی در شخصیت اوست.