خلاصه داستان: داستان فردی به نام جمشید را روایت میکند که در شصت سالگی درگیر بیکاری و اجارهنشینی است. در شرایطی که جمشید بالاجبار راهی خانه پدری در خارج از شهر شده، از ماجرایی مطلع میشود که تصور میکند زندگی خانواده را بهبود خواهد بخشید ولی اقدام او تمام اعضای خانواده را وارد چالهای بزرگتر میکند…